سارق سابقهدار که در جریان فرار از محاصره مأموران پلیس و گروگانگیری یک مادر و دو فرزندش با شلیک گلوله مجروح شده بود در بازجوییهای پلیسی، جزئیات تازهای از این فرار را فاش کرد. این درحالی است که همدست وی با شلیک پلیس کشته شدهاست.
متهم که مهدی نام دارد، چند روز قبل همراه همدستش در فاز چهار مهرشهر کرج در حال بررسی ساک حاوی ضبطهای مسروقه بود، که یکی از سربازان وظیفه کلانتری به آنها مشکوک شد و بلافاصله با گشت پلیس تماس گرفت. اما دزدان که احتمال میدادند راز سرقت هایشان بر ملا شود با قمه ای که در دست داشتند به طرف سرباز وظیفه حمله کرده و پس ازمجروح کردن او پا به فرار گذاشتند.
اما همان موقع خودروی پلیس از راه رسید ومأموران به تعقیب متهمان پرداختند. درجریان عملیات تعقیب و گریز سارقان، مأموران با رعایت قوانین شلیک، سرانجام برای متوقف کردن متهمان ۵ گلوله به سوی آنها شلیک کردند که دو تیر به پای مهدی اصابت کرد.
اما در یک چشم بر هم زدن سناریوی هولناک دیگری از سوی سارقان برای فرار از مهلکه اجرا شد. آنها همان موقع با متوقف کردن خودرویی که رانندهاش یک زن بود ودو فرزندش نیزهمراهش بودند آنها را گروگان گرفتند. زن که بشدت از حضور سارقان قمه به دست شوکه شده بود و رنگ بر چهره نداشت با تهدید آنها ایستاد و سارقان سوار خودرو شدند. دقایقی پس ازگروگانگیری نیز با شلیک مستقیم پلیس، یکی ازمتهمان کشته شد.
همدست زخمیاش نیز چارهای جز تسلیم ندید وبدین ترتیب مادر و دو فرزندش ازماجرای گروگانگیری نجات یافتند. مهدی نیز برای درمان به بیمارستان منتقل شد. خبرنگار جنایی صبح دیروز با حضور در بیمارستان با متهم مجروح گفتوگویی انجام داد.
چندسال داری؟
٢٣ سال
سابقه کیفری داری؟
بله
به چه جرمی دستگیر شدی؟
سرقت
ولی گروگانگیری هم در پرونده ات ثبت شده؟
بله اما اصلاً قصد گروگانگیری نداشتیم. به خاطراینکه پلیس درتعقیبمان بود خیلی ترسیده بودیم وبرای فرار به ناچاردست به گروگانگیری زدیم!
از زمان درگیری ات باپلیس بگو؟
داشتیم ضبطهایی را که سرقت کرده بودیم نگاه میکردیم که نمیدانیم چه شد که پلیس سررسید. وقتی هم آمدیم فرار کنیم یک پسر جوان- سربازکلانتری- مانع فرار ما شد که مجبور شدیم با چاقو زخمیاش کنیم.
درحال حاضرهمدست تو دراین ماجرا کشته شده وخودت هم با اتهام گروگانگیری، سرپیچی ازفرمان ایست پلیس واتهامات دیگر روبهروهستی که جرائم ات خیلی سنگینه. چه حرفی برای گفتن داری؟
من دزد وسایل خودرو بودم وهیچ وقت در چنین ماجراهایی دست نداشتم. بعد از شلیک مأمور پلیس هم زود تسلیم شدم. الان هم خیلی پشیمان هستم. ضمن اینکه دوستم هم دراین ماجرا کشته شده است.
زن جوانی هم که دراین ماجراهمراه دو فرزندش گروگان گرفته شده بود درباره روزحادثه گفت: آنروز درحال رساندن پسرم به مدرسه بودم که بین راه ناگهان با تهدید دو جوان که یکیشان غرق در خون بود مجبور به توقف شدم. درحالی که بشدت شوکه شده بودم و باور نمیکردم همانند فیلمهای پلیسی در یک لحظه گرفتار تبهکاران شدهام با التماس ازآنها خواستم با من و فرزندانم کاری نداشته باشند. اما آنها با تهدید از من خواستند خیلی باعجله حرکت کنم. من هم به ناچار و برای نجات جان خود و فرزندانم چارهای جزاین نداشتم. اما خوشبختانه مأموران پلیس بلافاصله رسیدند و دقایقی بعدهم با شلیک گلوله به یکی ازگروگانگیران ماجرا خاتمه یافت. الان هم خیلی خوشحالم که دو فرزندم و خودم سالم هستیم و از پلیس هم تشکر میکنیم که با اقدام بموقع جان من و پسر و دخترم را نجات دادند.
ارسال نظر