پیش از هر چیز این را بنویسم که صاحب این قلم [یا کسی به نمایندگی از او] در هر چندباری که برای اخذ مجوز آثاری به ارشاد رجوع کردهاست، موفق به کسب مجوز شده و بیزحمتی بیرون آمده است. حتّی در مواردی چند، تنها با دیدن نام مؤلف و مصنفِ اثر -ظاهراً نظر به شناختی که در شوراها از آن نام وجود داشته- بدون بررسی خاصی هم مجوزهای لازم صادر شدهاست. از این رو، این یادداشت مطلقاً برآمده از تجربهای شخصی نیست و تنها نگاهی انتقادی دارد بر رویکردی که به زعم نگارنده بهشکلی غیرمنطقی و ناموجه در فرهنگ و هنر کشور جار
در ارشاد برای بررسی و تصویب آثار موسیقایی سه شورا وجود دارد: شورای شعر و ترانه، شورای موسیقی و در آخر، حراست.
پوشیده نبوده و نیست که صاحب این قلم از اساس با سانسور مخالف است. با اِعمال ممیزی در هر زمینهای مشکل دارد و معتقد است هر هنرمندی -با هر میزان دانش فنّی و حرفهای- حق دارد اثرش را خَلق کُنَد و سپس منتقدین حق دارند اثر را از هر منظر (اعم از اخلاقی، سیاسی، اجتماعی، هنری و تکنیکی) تجزیه، تحلیل و نقد بکُنند.
با این همه، نظر به نوع نگاهی که به مقولهی هنر در ایران وجود دارد، دستِکم برای وجود شوراهایی نظیر شورای شعر و ترانه میتوان دلیلهایی تراشید. یعنی میشود پذیرفت که شورای شعر و ترانه حسب نوعی وظیفهی امنیتی یا بهدلیل اسلامی بودن قوانین کشور، برای حفظ شئون اسلامی و اخلاقی آثار، مطابق استانداردهای وزارت ارشاد خطکشی بگذارد و هر شعر یا متنی را که بنا است در این سرزمین منتشر بشود، از منظر محتوایی [و فقط محتوایی و نه تکنیکی، چون اظهار نظر در مقولهی تکنیک مرتبط با حوزهی نقد است و مطلقاً به ارشاد ربطی ندارد] بررسی بکُنَد. باز هم در پایانِ همین بند تأکید میکُنم که نویسنده با این نوع ممیزی هم موافق نیست و همین را هم در چارچوبِ رابطهی هنرمند و مخاطبان معنامند میداند؛ امّا نظر به قوانین کشور و لزوم احترام به قانون، آن را میپذیرد.
تکلیف حراست هم مشخص است: اشخاص را و آثار را نظر به سوابق و رویکردهای سیاسی-اجتماعیشان بررسی میکُنَد و برای فعالیّتِ شخصِ هنرمند و انتشارِ اثر او بدون در نظر گرفتن کیفیّتِ اثر مجوز صادر میکُنَد. بدیهی است نوع نگاهِ حراست هم نگاهی امنیتی است و با چند وُ چونِ ماهیّتِ هنریِ یک اثرِ موسیقی سر و کار ندارد. این است که ما -چه با این نوع ممیزی موافق باشیم و چه موافق نباشیم- برای وجود چُنین شورایی هم منطقی وجود دارد.
امّا دربارهی شورای بررسی و تصویب موسیقی، کدام علّتِ موجّه [یا حتّی ظاهراً موجّه] را میتوان یافت که لزوم وجود آن را معنا ببخشد؟ کار شورای بررسی موسیقی دقیقاً چیست؟ میدانیم که در یک قطعهی موسیقی، مادامی که کلامی وجود نداشته باشد، محتوا به لحاظ اخلاقی و سیاسی قابل بررسی نیست. بدیهی است چُنانکه گفتیم کلام هم که در شورای شعر و ترانه بررسی میشود، پس شورای بررسی موسیقی چه میکُنَد؟
گفتهاند و میگویند که این شوراها آثار را بهلحاظ کیفی بررسی میکُنند. امّا این بررسیِ کِیفی به چه معنا است؟ یعنی به هنرمندی میگویند در فُلان جای اثرت بهجای استفاده از نُتِ «سُل» از نُتِ دیگری استفاده کُن؟! آکوردت را تغییر بده؟! ساختمان ارکستر را دگرگون کُن؟ در «میکس» اثر، صدای فُلان ساز را کم کُن و آن دیگری را علاوه کُن یا موضوعاتِ دیگری از این دست؟! پاسخ آن است که بله، کمابیش همین کار را میکُنند!
ببخشید امّا جسارتاً باید عرض شود که هیچ شورایی چُنین حقی ندارد. ورود به موضوعاتی از این دست، تنها در اختیار منتقدان، مخاطبان و خود هنرمندان است و این در حوزهی کاریِ شوراهای ارشاد نیست. نمیتواند باشد. مضاف بر این که اظهار نظر دربارهی یک اثر، پیش از انتشار آن، نه عقلانی است و نه لازم. از این گذشته، با فرض آنکه چُنین شوراهایی اجازهی چُنین اظهار نظرهایی را داشته باشند -نظر به حجم بزرگ آثارِ موجود در بازار که از حداقل کیفیتِ فنّی و هنری لازم برخوردارند و با مجوز رسمی شوراهای وزارت ارشاد منتشر شدهاند- میتوان نتیجه گرفت که این شوراها همین کار بیهودهای که بر عهده دارند را هم درست انجام نمیدهند. جامعهی موسیقی، منتقد دارد و منقد موظف است پس از انتشار یک اثر موسیقایی و شنیدهشدن آن از سوی مخاطبان، دربارهی نقاط ضعف و قدرتِ آن اظهار نظر و جامعهی مخاطبان را نسبت به کمّ و کِیف یک موسیقی، مطلع و روشن بکُند.
از این رو، نویسنده مدتها است به این نتیجه رسیده که کار شورای بررسی آثار موسیقایی کاری است بیمعنا. مضاف بر آن که اگر بخواهیم بیتعارف بنویسیم، باید بپذیریم که کسانی که در شوراهای موسیقی سنتی، پاپ و کلاسیکِ ارشاد مشغول هستند، در میانِ قاطبهی اهالی این هنر از چُنان وجاهتِ علمیای برخوردار نیستند که نظر مشورتی یا توصیههای فنّی آنان برای خالق اثر جذابیّت یا اهمیّتی داشتهباشد؛ مگر آنکه ارشاد مُصر باشد که بهزور به هنرمندان مشورتِ حرفهای بدهد!
بهنظر میرسد شورای بررسی و تصویب آثار، بیش از آن که در ذات، علّت وجودیِ موجّهی داشته باشد، پدیداری است رانتی و نوعی امکان برای کسانی که بتوانند به بهانهی آن، حضوری بههم رسانند و اجتماعی حاصل کُنند. چنان که نامهای اعضای این شوراها مدّتها است در همهی شوراهای دیگر مرتبط با موسیقی هم دیده میشود و کمتر کسی به صراحت میپرسد: چرا شما همهجا هستید؟
ارسال نظر